سلام
یه صلوات برای سلامتی و ظهور آقا بفرست بیا تو
********************************************
خوش اومدی ...
بسم الله الرحمن الرحیم
دیروز شبکه قرآن، قسمت آخر یوسف پیامبر رو نشون می داد. آخرای این قسمت، لحظه ای که یعقوب نبی به قلبش می گفت که آروم بگیره چون آروم جونش داره میاد، وادارم کرد یه کوچولو فکر کنم.
وقتی اشتیاق یوسف پیامبر رو برای دیدن پدر و زمین خوردن های مکرر یعقوب نبی برای دیدن پسر رو می دیدم، نمی دونستم یوسف منتظَر بوده یا منتظِر ...
شنیده بودم که یعقوب نبی همیشه چشم انتظار بوده و منتظِر دیدن یوسفش
و به همین خاطر بوده که چشماشون، دیگه بینایی شونو از دست داده بودن
اما مگه میشه یوسف انتظار نکشیده باشه؟
یوسفی که از دیدن برادران گنه کارش که چشم دیدن یوسف رو نداشتن، اینقدر خوشحال میشه که حتی برمی گرده میگه که شیطان بین من و برادرانم اختلاف انداخت (یعنی من هیچ کینه ای از برادام ندارم)، حالا چطور میشه منتظِر کسی نباشه که یه عمر چشم انتظارش بوده؟؟؟
یوسفی که زلیخا رو با تمام ظلم هایی که در حق یوسف کرده بود، می بخشه و حتی حاضر میشه باهاش ازدواج کنه و زلیخا رو به آرزوش برسونه ...
به نظرم یوسف بیشتر منتظِر بود تا منتظَر ...
اما نه فقط منتظِر پدر، بلکه ...
منتظِر تمام کسایی که خوب به دنیا اومدن، اما خوب نموندن ...
منتظِر خوب شدن همینایی که خوب نموندن ...
مولای ما چی؟
کسی که همه انبیا و اولیا آرزو داشتن در رکاب ایشون باشن.
آیا غیر از اینه که بهانه ی آفرینش باید از دیگران خیلی برتر باشه؟
آیا ایشونم بیشتر از اینکه منتظَر باشن، منتظِر نیستن؟
منتظِر خوب شدن آدمایی که خوب به دنیا اومد، اما خوب نموندن ...
به امید روزی که انتظار مولا به پایان برسه ...
اللهم عجل لولیک الفرج و جعلنا من انصاره و اعوانه
آمین
خیلی قشنگ بود ولی چشام...........
اگه می شد متن رو با رنگ زرد نمی زدین خوب بود........
شرمنده
خودم با این رنگ نخونده بودم ...
اصلاحش کردم